هدیه به شما
عکسی زیبا از آقا به همراه 4 فرزند پسرش
نحوه افشای کودتای نوژه
نافذ : ابتنای انقلاب اسلامی بر قواعد اصیل دینی و ریشه داشتن دین در عمق جان ملت ایران، از نکاتی است که موجب شده با عنایت الهی، انقلاب بسیاری از خطرات را به سلامتی از سر بگذراند. یکی از این خطرات بزرگ، کودتای معروف به کودتای نوژه بود که با متنبه شدن یکی از خلبانان دست اندر کار کودتا و اطلاع دادنش به حضرت آیت الله خامنه ای خنثی شد.
آیت الله ری شهری که مسئول اصلی رسیدگی به پرونده این کودتا بوده، در خاطرات خود نوشته است: «نخستین نقطه روشن کشف کودتا، اطلاعاتی بود که توسط یک خلبان نیروی هوایی به توصیه مادرش در اختیار آیت الله خامنه ای قرار گرفت. سال ها پس از آن ماجرا، این جانب به وسیله یکی از دوستان از خلبان مورد اشاره خواستم که ماجرای افشای این توطئه را بازگو نماید.»
ایشان سپس بخشی از نوشته آن خلبان در اجابت این درخواست را هم نقل نموده است. ما نیز با هم ماجرا را از زبان همان خلبان می خوانیم:
«در آن زمان من در پایگاه هوایی نوژه خدمت می کردم. حدود شش ماه قبل از کودتا، برای کرایه اتومبیل به آژانس مراجعه کردم. صاحب آن گفت اگر بیست هزار تومان پول به من بدهی برایت یک پیکان تهیه می کنم. من هم بیست هزار تومان پول تهیه کردم و به او دادم. در ادامه صحبت ها گفت: برنامه ای داریم که تو هم اگر در آن شرکت کنی می توانی در آینده وزیر یا مقام دیگری که بخواهی بشوی ...!
این موضوع گذشت تا این که دو سه روز قبل از کودتا، یکی از خلبانان کودتاچی در پایگاه نوژه راجع به این کودتا با من صحبت کرد و گفت: تو هم برای این کار در نظر گرفته شده ای و امروز بعد از ظهر حمید نعمتی در ابتدای سه راهی پایگاه منتظر تو است. ... حمید نعمتی را دیدم. قرار ملاقات را در تهران گذاشتیم.
در تهران، به منزل نعمتی رفتم. به من گفت: مأموریت تو بمباران بیت امام و تلویزیون است و ما می توانیم تا پنج ملیون نفر را بکشیم. و اگر هم لازم شد در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس و یا روی ناو آمریکا در خلیج فارس فرود بیاییم.
من به او گفتم: شما با مردم مخالفید یا با حکومت که این همه کشت و کشتار می خواهید بکنید؟ گفت: ما با حکومت مخالفیم، ولی هرکس هم که بخواهد مانع کار ما بشود چاره ای نداریم جز اینکه همه را بکشیم.
این موضوع برای من خیلی ثقیل بود و چون از مخالفت کردن با آنها هم خصوصاً در منزل نعمتی هراس داشتم، گفتم: من بیت امام را نمی توانم بزنم ولی تلویزیون را می زنم. ادامه مطلب...
دیدار سرد نفاق
علی رغم تلاش رسانه های اصلاح طلب نشست اخیر میرحسین موسوی با سید محمد خاتمی با حواشی و در فضایی تلخ انجام شد.
به گزارش نافذ در این جلسه که هر دو سعی داشتند در قامت رهبری آشوب طلبان مواضع خود را بیان دارند، اما نتوانستند طرف مقابل را مجاب به تبعیت از سیاست های خود نمایند.
خاتمی در این دیدار با ایراد انتقادات جدی به موسوی مبنی بر اینکه مرزهای اصلاح طلبان با ضد انقلاب خارج از کشور را به واسطه عملکرد خود بر هم زده است، مواضع زهرا رهنورد را مورد نقد جدی قرار داد و عملکرد رهنورد را مانند تریبون ضد انقلاب در منزل موسوی دانست. خاتمی از موسوی خواست در ظاهر مشی تعامل با نظام را پیش بگیرد تا بتوان در لایه های دیگر به چانه زنی پرداخت.
موسوی نیز در مقابل خاتمی را به عدم ثبات و قاطعیت متهم کرد و تأکید کرد جنبش سبز اختلافات جدی با اصلاح طلبان دارد و اگر اصلاح طلبان خود را با راهکارهای جنبش سبز که دامنه شمول آن مرز و حدی ندارد تطبیق ندهند، نمی توانند برای خود حقی قائل شوند.
موسوی عملکرد8 ساله اصلاح طلبان با محوریت خاتمی را زمینه قدرت یافتن اصولگرایان دانست و به خاتمی گفت به میخ هایی که بر تابوت اصلاحات کوبیده شده است نگاه کنید تا از وضعیت خود ارزیابی مناسبی داشته باشید.
موسوی پیشنهاد خاتمی را حرکتی نادرست خواند که عامل اصلی انحراف در اصلاحات به شمار می رفت.
گرمابه و گلستان
عروسی "م.ح.د" فرزند"س دباغ" در یکی از باغهای اطراف تهران به محفلی برای تمسخر اعتقادات مردم از سوی سران فتنه تبدیل شد.
به گزارش خبرنگار نافذ سران فتنه که این روزها برای حضور در برنامههای مختلف به تکاپو افتاده و حضور خود به عنوان به اصطلاح زنده نگهداشتن جنبش سبزنام میبرند، در مراسم عروسی پسر"س" حاضر شدند.
"س" که ادعاهای وی درباره پیامبراسلام(ص) و قرآن و همچنین باورهای دینی مردم با بازتاب غیرتمندانه جامعه روبه رو شده و وی را وادار به خروج از کشور کرده است، در این مراسم با پیام تلفنی از سران فتنه استقبال کرد و به میهمانان بزم تمسخرآمیز فرزند خود خوشآمد گفت.
برپایه این گزارش در این محفل علاوه بر کروبی، عباس عبدی، خاتمی و جمعی از عناصر اصلاح طلب از جمله تعدادی از اعضای گروهک نهضت آزادی حضور داشتند.
موسوی نیز به این بزم دعوت شده بودند که تنها یکساعت قبل از برگزاری آنان از حضور در این بزم عذرخواهی کردند.
به این مراسم سید حسن خمینی نیز دعوت شده بود که در نهایت این دعوت را نپذیرفت و در مراسم اهالی فتنه شرکت نکرد.
گزارش خبرنگار نافذحاکی است، پس از حضور خاتمی در این محفل، از شرکتکنندگان خواسته شد تا برای سلامتی " سران فتنه " صلوات بفرستند.
شرکت در عروسی فرزند کسی که بیشترین و زشت ترین سخنان را درخصوص قرآن و پیامیر داشته است چه معنایی می تواند داشته باشد.آیا این به تمسخر گرفتن ارزشهای اسلامی نیست؟
در جریان برخورد با عوامل بروز فتنه پس از انتخابات علاوه بر آحاد مردم، نمایندگان مجلس و برخی از مسئولان خواستار برخورد قانونی و قاطع قوه قضائیه با سران فتنه شدهاند که تاکنون هیچ اقدامی دراین باره صورت نگرفته و بلکه موسوی همچنان با استفاده از ادبیات عاریهگرفته از گروهک نفاق به شانتاژآفرینی علیه ارکان و مسئولان نظام میپردازد!
شهادت هفتمین پیشوای انسانیت و امامت بر شیعیان جهان
تسلیت باد
نقش یک «منشی» در تغییر سروش
خانم مرضیه حدیدچی(دباغ) یکی از اعضای دفتر امام خمینی(ره) در گفت و گو با «جوان» ابعاد جدیدی از بسترهای انحراف فکری و سیاسی عبد الکریم سروش را فاش کرد.
خانم دباغ در جریان مصاحبه با ویژه نامه روزنامه جوان (مسیر جاویدان) با اشاره به سابقه آشنایی خود با فعالیت های عبدالکریم سروش درانگلیش پیش ازانقلاب گفت: « آن آدمی را که من در انگلیس می شناختم،از نظر دینی و مذهبی آدم موجه و مقیدی بود.البته همسر ایشان بسیار زن فهیم ، متدین ، متقی و ایثارگری است. خانه ایشان جایی بود که بچه مسلمان ها می رفتند و سوالاتشان را می پرسیدند و ایشان راهنمایی شان می کرد.در روزهای یک شنبه در جلسه ای که در مسجدی برگزار می شد،می آمد و صحبت و بحث می کرد و انصافا" خیلی هم خوب بحث می کرد. من با همان اطلاعاتی که از قرآن داشتم ، می فهمیدم که خیلی خوب بحث می کند و بچه ها واقعا" از ایشان استفاده می کردند.انقلاب که پیروز شد و به ایران آمدیم ، ایشان همچنان دنبال مسائل انقلاب و اسلام بود.»
عضو دفتر امام(ره) در پاسخ به این سوال که سروش به چه دلیل تغییر کرده وبه سرنوشت امروزین خود دچار شد ، گفت: «علتش به نظر من ، منشی ایشان بود.یک خانم توانست همه چیز آقای سروش ، حتی زن و فرزندانش را از او بگیرد و این نه تنها برای ایشان پیش آمد که برای خیلی ها ممکن است پیش بیاید.وقتی «من» انسان بزرگ می شود و خدا در شعاع«من» قرار می گیرد ، خداوند انسان را وا می گذارد و آن وقت انسان به اشکال مختلف آلوده می شود.» ادامه مطلب...
آقای لاریجانی، أین تذهبون؟؟؟!!!
روز گذشته مجلس شورای اسلامی که اکثریت آن را اصولگرایان تشکیل میدهند در اقدامی بهت آور و عجیب با 134 رای موافق در برابر 72 رای مخالف به طرحی رای داد که در صورت اجرایی شدن آن، اموال 250 هزار میلیارد تومانی دانشگاه آزاد - چیزی برابر با بودجه کل چند کشور آفریقایی و آسیایی - تا ابدالدهر در اختیار چند عضو هیئت موسس این دانشگاه از جمله آقایان رفسنجانی، میرحسین موسوی، جاسبی و ... خواهد ماند.
موضوع چنان شوک آور و عجیب بود که هنور هیچ موضعگیری خاصی از سوی افراد و جریانها در قبال آن انجام نشده است (البته جزء مصاحبه آقای سلیمی نمین، که همین مصاحبه هم نشان دهنده تعجب شدید ایشان از این موضوع است)
من هم فعلا قصد ندارم در این خصوص بنویسم، فقط دیشب هنگامی که در خبرهای سیما ، واکنش آقای علی اردشیر لاریجانی به اخطار قانون اساسی آقای دهقان را دیدم، ناخودآگاه یاد مجلس ششم افتادم.
حتما یادتان است که مجلس ششم ، مجلسی اصلاح طلب بود که اکثریت آن را مشارکتیها و سازمان مجاهدین تشکیل داده بودند. در این مجلس هنگام بحث در خصوص طرح اصلاح قانون مطبوعات، زمانی که حکم حکومتی رهبری معظم که این اقدام را نه مشروع دانسته بودند و نه به مصلحت قرائت شد، آقای کروبی چنان دفاعی از جایگاه ولایت و رهبری نمودند که واقعا دیدنی بود!!!
کاش آقای لاریجانی قدری، فقط قدری از حمیت و غیرت آن روز کروبی را داشتند!!!!
در همین زمینه بخوانید:
چه کسانی به عنوان وکلای جاسبی نقش بازی کردند؟
آقای رئیس جمهور شما هم وزارت نفت را وقف این دو خواهر زاده گلات کن!
از کروبی مجلس ششم تا لاریجانی مجلس هشتم
منظره دیروز مجلس و مظلومیت مرحوم کردان
و اما واکنش بیشرمانه لاریجانی به اعتراضات مردمی و دانشجویی
بیایید به کمپین «سیلی خوردن برای خمینی(ره)» بپیوندیم
می دانم لیاقت سیلی خوردن برای خمینی را ندارم اما یک هفته است دارم اسمت را سرچ می کنم تا ببینم کجا سخنرانی داری تا وقتی سخنرانیات تمام شد، ما را به توفیق سیلی خوردن برای خمینی برسانی آقای سید حسن!
اما مثل اینکه این گوگل هم هنگ کرده است و از سیلیهای تو در دفاع از خمینی(ره) بی نصیب نمانده است.
سیلی خوردن برای خمینی آنهمه لذت دارد که آدم خودش را به آب و آتش بزند و من دارم خودم را به آب و آتش می زنم برای این سیلی آقای سید حسن!
از این گوگل گیج که نا امیده شدهام، میخواهم راه بیافتم بیایم طرف مؤسسه «سرخ کردن صورت عاشقان خمینی» آنجا بست بنشینم سر راهت بایستم بالاخره یک روز، دو روز، سه روز... گذرت به ما که می خورد، آنوقت تقاضا کنم که بیا و ما را هم به این لیاقت سیلی خوردن برای خمینی(ره) برسان آقای سید حسن!
سیلی اول را که زدی، می خواهم بروم ته صف تا دوباره نوبتم شود و تو ما را از این سیلیهایت مستفیذ بفرمایی. حاضریم برای خمینی(ره) هزارها سیلی بخوریم. قرار بود برای خمینی(ره) بمیریم، هزار سیلی که قابل خمینی(ره) را ندارد، چه سیلیای می شود این سیلی از دست «سید حسن» برای دفاع از «خمینی» آقای سید حسن!
بعد از توفیق چشیدن سیلی برای خمینی(ره) از دست تو، میخواهیم از جلوی مؤسسه ات پیاده روی کنیم به سمت حسینیه جماران و این سیلی را با افتخار نشان خمینی(ره)، ساکن و صاحب حقیقی جماران بدهیم.
خمینی(ره) زنده است مگر ما مرده ایم که بگذاریم خمینی بمیرد، نشسته است توی ایوان جماران و دارد همهامان را نگاه می کند حتی تو را آقای سید حسن!
نه تو خمینی نیستی آقای سید حسن!«خمینی» حضرت روح الله بود که می گفت «تا من زنده ام نمی گذارم این مملکت به دست منافقین و لیبرال ها بیافتد» و تو آقای سید حسن با سران فتنه که دستشان با منافقین و لیبرالها در یک کاسه است، درشام عروسی عکس یادگاری می اندازی.
نه تو خمینی نیستی آقای سید حسن! «خمینی» حضرت روح الله بود که می گفت: «من یک تار موی این کوخ نشینان را به همه کاخ نشینان عالم نمی دهم» و تو آقای سید حسن! در فتنه 88 در کنار این کاخ نشینان بودی.
نه تو خمینی نیستی آقای سید حسن!«خمینی» حضرت روح الله بود که 24 ساعته رادیو امریکا و بیبیسی انگلیس و رادیوهای غده سرطانی، انواع و اقسام ناسزاها را نصیبش می کردند و تو آقای سید حسن! چه بگویم، یک هفته است همه این شیپورچی ها دارند خودشان را برای تو می کشند!
این بوق ها برای سید حسین نوه ناخلف خمینی هم دیدی که چه کردند؟ آخرش چه شد آقای سید حسن!
میگویند 14 خرداد به خمینی بیاحترامی شده است!
حرمت خمینی را هاشمی شکست که نامه بدون سلام و و السلام برای آقا نوشت و به آشوب و آتش چراغ سبز نشان داد.
حرمت خمینی را مادر فائزه شکست که در حسینیه جماران روز رأی گیری جلوی صندلی خمینی فرمان آشوب سرداد که اگر موسوی رأی نیاورد، یعنی تقلب شده است و ملت! روز شنبه به خیابانها بریزید!
حرمت خمینی را خاتمی شکست که با جورج سوروس یهودی جلسه پنهانی گذاشت!
حرمت خمینی را فائزه شکست که در روزنامه اش پیام فرح پهلوی منحوس را چاپ کرد.
حرمت خمینی را کروبی شکست که خجالت نکشید جلوی 70 میلیون نفر با افتخار از رشوه 300 میلیونی شهرام جزایری گفت!
حرمت خمینی را کسی شکست که آتش زنندگان خیمه سیدالشهدا را «مردان خداجو» نامید!
حرمت خمینی را زهرا اشراقی نوه خمینی شکست که با کمال وقاحت می گوید خمینی اگر بود 180 درجه تغییر می کرد و ما می توانستیم نظرش را عوض کنیم. حرمت خمینی را زهرا اشراقی شکست که در گفتگو با سایت جماران! گفت امام اهل امر به معروف و نهی از منکر نبود و حجاب یک امر شخصی است آقای سید حسن!
حرمت خمینی را مجمع مرده روحانیون شکست که بعد از خطبه خامنهای عزیز بیانیه صادر کرد و در سالروز شورش مسلحانه منافقین کوردل در 30 خرداد 1360، به میلیشیای سبزشان دستور خون و آتش داد.
حرمت خمینی را سید حسن شکست که وصیتنامه پدرش سید احمد را به رایزنی با سران فتنه فروخت.
حرمت خمینی را محمد علی انصاری شکست که هر چه از دهانش درآمد نثار وزیر کشور کرد و با مشت او را روانه بیمارستان کرد!
اگر بخواهم از این حرمت شکنی ها بگویم مثنوی هفتاد من خواهد بود، آقای سید حسن!
آیا اینها حرمتشکنی از خمینی نبود؟ شاید برخی بخواهند سرشان را زیر برف کنند و این بیحرمتیها را نبینند اما تاریخ بیدار است، این بیحرمتیها ثبت شد در تاریخ، جلوی چشم شما آقای سید حسن!
یاد غلامعباس دشتابی افتادم که 31 اردیبهشت امسال پس از 25 شبانه روز پیاده روی، برای زیارت حرم حضرت روح الله در شهرضای اصفهان کنار مزار شهید همت، خمینی از او راضی شد و غلامعباس مهمان خمینی شد در ملکوت!
می دانم اگر غلامعباس می دانست امسال 14 خرداد قرار است سیلی خمینی خیرات کنند، با آن گاری مدل بالایش پرواز می کرد و گاریش را کنار بنزهای ضد گلوله یاران دو پهلوی انقلاب پارک می کرد و برای خوردن سیلی از دستان تو و برای دفاع از خمینی، نفر اول صف می شد آقای سید حسن!
سیلی خوردن برای خمینی بزرگترین افتخار ماست. در مقابل آنها که برای خمینی سینههایشان سوراخ سوراخ شده که چیزی نیست هنری که نکردهایم. هنر را آنها تمام کردند که برای خمینی مردند؛ همت، باکری، مطهری، چمران، حاج طیب رضایی و...
سیلی برای خمینی افتخار دارد، خجالت ندارد، این را به همه دنیا میخواهیم اعلام کنیم سیلی برای خمینی، بزرگترین سرمایه ماست، این افتخار را می خواهیم علنی کنیم، آنچه خجالت دارد، سیلی نخوردن برای خمینی است!
به «کمپین سیلی خوردن برای خمینی» خوش آمدید؛ قبول باشد!
منبع: رجانیوز / حسین سلیمانی
یک تحلیل کاملا استراتژیک از حمله آمریکا به ایران
چرا حمله آمریکا به ایران که روزی سه بار هم تهدید می کند ، بی فایده است!؟؟
چون:
آمریکاییها هیچ وقت موفق به شناسایی نقاط استراتژیک ما نمیشوند!!! چرا که نقاط استراتژیک ما معمولا یک جای دیگر است.
مثلا نیروهای نظامی ما مشغول کارهای فرهنگی هستند!
نیروهای فرهنگی ما مشغول عملیات سیاسی هستند!
نیروهای اطلاعاتی کار خبری می کنند!
دیپلماتهای ما کار هنری میکنند!
هنرمندان ما مبارزه سیاسی می کنند!
دانشگاهیان ما خبرنگاری می کنند!
ناشرین ما خرید و فروش کشتی می کنند!
نیروهای مطبوعاتی ما کارهای اطلاعاتی می کنند!
تاجرها مشغول امور خیریه هستند!
... و همین طور بگیر برو تا پایین!!!!!
.............
.............
............
آمریکا به این امید به ایران حمله می کند که در صورت حمله به ایران کارها متوقف شود و مردم در فشار قرار گیرند در حالیکه در ایران سالهاست کارها متوقف است و هیچ کس احساس ناراحتی نمی کند!
یک نکته دیگر:
در ایران برای اداره حکومت چهار گروه مطرح هستند :
یک گروه محافظه کاران هستند که با آمریکا دشمن هستند،
یک گروه اصلاح طلبان هستند که با آمریکا مخالفند،
یک گروه نیروهای برانداز هستند که به این دلیل با حکومت دشمن هستند که فکر می کنند حکومت ایران آمریکایی است
و یک گروه ایرانیان طرفدار آمریکا هستند که اکثرا در آمریکا زندگی می کنند و حتی برای حکومت کردن نیز حاضر نیستند به ایران بیایند
بنابراین حکومت ما جایگزین ندارد!
حمله آمریکا به سازمانهای اداری و وزارتخانه های ایران به ما زیان چندانی نمی زند چون در این سازمانهای اداری اتفاق خاصی نمی افتد.
حمله آمریکا به تاسیسات صنعتی ایران در بسیاری از موارد به نفع ماست چون دولت مانده است چطور آنها را تعطیل کند!
--------------------------
دوستان به دل نگیرند، من باب شوخی بود. منبعش هم نمیدونم کجاست. از میان نامههای الکترونیک رسیده انتخاب کردم
رفاقت یا تکلیف؟
اگرچه بنا داشتم از ابتدای امسال نظم در نوشتن را تجربه کنم لکن فعلاً گریزی از پراکندهنویسی نیست ظاهراً !!!
روز گذشته (شنبه 11/2/89) مراسم بزرگداشتی در مسجد نور تهران برگزار شده بود که ظاهراً مناسبت آن درگذشت پدر وزیر محترم ارشاد بود، اما بهانهای شده بود برای حضور رجال و سیاسیون از منتهیالیه راست تا منتهی الیه چپ (با ادبیات قبل از فتنه) و اصحاب فتنه و اصحاب ضد فتنه (ادبیات بعد از فتنه). تا اینجای قضیه مشکلی نیست اما آنچه که باعث شد تا چند خطی به رشته تحریر درآید، حضور شیخ فتنه و تعظیم و عرض ارادت اصحاب به ظاهر ضد فتنه بود!!!
آیا هشت ماه اتلاف سرمایههای ملّی و اجتماعی نظام و وارد آوردن ضربههای حیثیتی عظیم بر آبروی اسلام و انقلاب نتیجهاش این است که مردم شاهد عرض ارادت و ادب کارگزاران نظام به این شیخ ساده لوح باشند؟!
بیش از این قصد اطناب کلام ندارم . بگذریم ...
فقط از جانب آقایان رحیمی، لاریجانی، حسینی و ... از همة مادران شهیدی که فرزندشان را در این 8 ماه تقدیم دفاع از نظام کردهاند و حتی مادرانی که فرزندانشان توسط سران فتنه اغفال شده و جانشان را از دست دادند عذرخواهی میکنم.
افزونه:
1- دوستان ایراد نگیرید که مجلس ختم ربطی به مسایل سیاسی ندارد و این آقایان سالهاست که با هم دوست و رفیق هستند!! خوب ما هم حرفمان همین است که اگر دوستی و رفاقت بر تکلیف و وظیفه ارجحیت دارد پس چرا ...
2-
سایت خبر آنلاین در خبر مربوط به همایش «حکمت مطهر» که دیروز در دانشگاه تهران و با حضور محمود احمدینژاد برگزار شده است، با انتشار عکسی مدعی شده است که آقای علی مطهری از نشستن کنار احمدینژاد خودداری کرده است!!! ظاهراً آقایان کماکان در حال و هوای دهه 70 به سر میبرند که هنوز آقازادگی یک امتیاز بود و آقازادگان بی کفایت از فضل پدر در صدر مینشستند!!